همیشه با عدد و نمودار سر و کار داشت. هر جا میرفت لپتاپش رو روشن میکرد و پاورپوینت رو دیوار میانداخت. دایرههای پیتزا مانند البته با تکههای نامساوی که همیشه بزرگترینشان سهم ما را در گسترش عدالت نشان میداد؛ یا دندان ارهایهایی با رنگهای مختلف که همیشه بالاترینشان پیشرفت ما را در انسانیت نشان میدادند. البته خوب بعضی جاها هم افتهایی در نمودار دیده میشد ولی مهم نبود که شاید نشاندهندهی معطلی پیرزن مستمریبگیری بوده که به واسطهی آن کلافه شده و در راه افتاده و پایاش شکسته و تمام پساندازش خرج بیمارستان و پرستار شده. یا آن پیر مردی که به واسطهی یکی دیگر از همین افتهای سوزنی قابل چشمپوشی، مجبور شده مسیر بیشتری را پیاده برود و سر راه هنگام عبور از چهارراه، یک رانندهی مسافرکش با او تصادف کرده و راهی بیمارستان شده و مرده. چه اهمیتی دارد که آن مسافرکش بدبخت که حالا باید دیه بدهد، برای یک راه بیشتر مسافر زدن، این بلا را سر خودش و خونوادهاش و خونوادهی اون پیر مرد آوردهاند. چه اهمیتی داره که چه گوشت و استخوانها که لای اون دندانارهایها چرخ شدند؛ مهم ایناست که نمودارها همچنان دارند در جهت اعتلای انسانیت رشد میکنند …
وبگردی
- روشنفکری دینی و مسئلهی فقر
- متن قرآن و ماتن قرآن
- مجتهد شبستری و حجیت مفروضات خداناباوران در مقام فهم قرآن
- روایت محمد ارکون از سرگذشت خویش
- خدا و انسان در گودر
- چرا ما بینهایت احمق هستیم؟
- دموکراسی دیجیتال
- دانلود ترجمه فارسی کتاب «منشأ انواع» اثر چارلز داروین
- نظریه به زبان ساده
- تاملات خیابانی: نقد پوپر در فضای شهری
- تولد، غیبت و ظهور منجی در "اصول کافی" (۲)
- تأملی در بازنمایی رسانهای بتوارههای امروزی
- تولد، غیبت و ظهور منجی در اصول کافی (۱)
- سومین ناقل تکامل انسان چیست؟
- نظریات مرتبهبالاتر دربارۀ آگاهی
- اسلام استوایی
- ابن سینا "دوآلیسم" را قبل از دکارت مطرح کرده بود
- Neurosynaptic Chips for Cognitive Computing
- صدرالمتألّهین و عشق به زیبارویان
- از ارواح گذشتگان تا یهوه خدای
۱۳۸۷ آذر ۱۰, یکشنبه
همیشه با عدد و نمودار سر و کار داشت. هر جا میرفت لپتاپش رو روشن میکرد و پاورپوینت رو دیوار میانداخت. دایرههای پیتزا مانند البته با تکههای نامساوی که همیشه بزرگترینشان سهم ما را در گسترش عدالت نشان میداد؛ یا دندان ارهایهایی با رنگهای مختلف که همیشه بالاترینشان پیشرفت ما را در انسانیت نشان میدادند. البته خوب بعضی جاها هم افتهایی در نمودار دیده میشد ولی مهم نبود که شاید نشاندهندهی معطلی پیرزن مستمریبگیری بوده که به واسطهی آن کلافه شده و در راه افتاده و پایاش شکسته و تمام پساندازش خرج بیمارستان و پرستار شده. یا آن پیر مردی که به واسطهی یکی دیگر از همین افتهای سوزنی قابل چشمپوشی، مجبور شده مسیر بیشتری را پیاده برود و سر راه هنگام عبور از چهارراه، یک رانندهی مسافرکش با او تصادف کرده و راهی بیمارستان شده و مرده. چه اهمیتی دارد که آن مسافرکش بدبخت که حالا باید دیه بدهد، برای یک راه بیشتر مسافر زدن، این بلا را سر خودش و خونوادهاش و خونوادهی اون پیر مرد آوردهاند. چه اهمیتی داره که چه گوشت و استخوانها که لای اون دندانارهایها چرخ شدند؛ مهم ایناست که نمودارها همچنان دارند در جهت اعتلای انسانیت رشد میکنند …
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر