... برخی از دوستان غافل، خواندن قرآن و ادعیه را در آمار کتابخوانی به حساب نمیآورند، در حالی که اگر قرآن خواندن با تدبر باشد، با کسب معارف بسیار همراه خواهد بود. بنابراین چرا نباید آن را جزو آمار کتابخوانی حساب کنیم؟ ... یک آمار قدیمی که مربوط به ۳۰ یا ۴۰ سال قبل است، که حاصل آن را وسیلهای برای تحقیر مردم میشمردند، در حالی که چنین نیست... یکی از سنجشهایی که صورت گرفته، باطلکنندهی بسیاری از توهمات است. در این پژوهش که در تهران صورت گرفته، سرانهی کتابخوانی نزدیکِ یک ساعت است و در برخی موارد بیش از نیم ساعت. در برخی مناطق نیز بین ۱۵ دقیقه تا نیم ساعت و در مناطقی کمتر از ۱۵ دقیقه، که میانگین آنها، رقمی بالای ۱۵ دقیقه است... حالا بگوییم ۱۰ دقیقه...
پ.ن. من اگر جای وزیر بودم مطالعهی روی وب را هم به آمار کتابخوانی اضافه میکردم که شامل جستوجوی واژههای آنچنانی هم میشود. البته احمدینژاد هم یکی دو سال پیش (خیلی که فرقی نمیکند؟!) گفته بودند که خیلی مطالعه میکنند و منظورشان نامهها و گزارشها و نوشتههای روزمره بوده که هر کارمندی در طول روز با آن سر و کار دارد. در این بین مثلا مهم نیست که آمار بگیریم یک خانوادهی ایرانی یا تهرانی در ماه چند درصد درآمدش را به خرید کتاب یا هر محصول فرهنگی دیگر اختصاص میدهد. یا نه به تیراژ کتابها توجه کنیم. من کتابهایی خریدهام با تیراژ ۵۰۰ جلد …
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر