۱۳۹۳ مهر ۲۳, چهارشنبه

کاریکاتور خرید و خدمت اینترنتی در ایران

قرار بود کیامهر را ببرم شهر موش‎ها. در اینترنت جسن و جویی کردم و فکر کردم برویم پردیس ملت. اینترنتی دو تا بلیط خریدم و از این‎که پارکینگ را هم می‎شد از همین پشت اینترنت و با دادن شماره ماشین رزرو کرد کلی ذوق کردم. شب با هم رفتیم اول نیایش. انتظار صف اتوموبیل‎ها را داشتم، البته نه آن‎قدر که طول کشید تا رسیدیم جلو. دیدم باید از ماشین پیاده شوم. کیامهر هم پیاده شد. حالا بعد از اون صف ماشین یک صف انسانی دیگر دیددیم. فکر کردم اینها آمده‎اند حضوری بلیط بگیرند؛ ولی اشتباه می‎کردم. در واقع شما باید باز تو صف می‌ایستادی تا کارت پارکینگ و بلیط سالن را بگیری! تو این فاصله هم خودم و هم کیامهر که انتظار وایسادن تو هوای آزاد را نداشتیم کلی لرزیدیم و سرما خوردیم و البته به مسوول گیشه هم گفتم که انگار شما معنی اینترنت را نمی‎دانید و البته او هم مثل خیلی‎های دیگر در جواب ارباب رجوع گفت به من ربطی ندارد.
به مسولین این سینما یک راه‌نمایی می‎کنم. حتا لازم نیست پول بیشتری خرج توسعه آی تی بکنند. فقط کافی است یک پرینت از کدهای رهگیری و شماره پلاک ماشین‎ها بگیرند و دم در پارکینگ آن را چک کنند. نهایتش برای بلیط سالن یه جا داخل دوباره تو صف می‎ایستیم؛ البته اگه من باز هم بخواهم به این سینما بروم. راستش روی سایتشون پیغام گذاشتم که باید از من عذرخواهی کنند. منتظر تماسشون هستم.
البته این وضعیت جاهای دیگه هم هست. مثلا انتخاب واحد یک دانشگاه اینترنتی هست ولی برای گرفتن برنامه باید حضوری بری دانشگاه تا مسوول مربوط یک پرینت بگیرد و بهت بدهد! یا اگر از خودروسازها ماشین پیش‎خرید کرده باشید، می‎دانید که بعد از پرداخت اینترنتی پول باز باید حضوری به یک نمایندگی مراجعه کرده و ضمن تحویل مدارک، فرم‌هایی را امضا کنید تا خریدتان تکمیل شود.
به این وضع اضافه کنید خدمات شبکه‌ای بسیاری از نهادها و سازمان‎ها را که کافی است یک مشکل در مخابرات منطقه پیش بیاید تا از آن خدمت محروم شوی. من خودم یک بار در نمایندگی بیمه تامین اجتماعی برای تایید نسخه‎های خاص روبروی داروخانه سیزده آبان با همین مشکل مواجه شدم. خوشبختانه بیمار من اورژانسی نبود، ولی آنجا کسانی بودند که از شهرستان آمده بودند با نسخه‎های چند میلیونی و بدون پول. روز پنجشنبه بود و بندگان خدا باید تا شنبه صبر می‎کردند، بلکه به قول متصدیان سیستم وصل شود. 
باز وضعیت مشابهی در بیمه ایران شعبه ممتاز تهرانپارس داشتم که چند ساعت معطل شدیم که بلکه باز به قول متصدیان سیستم وصل شود. یعنی یک مشت آدم بی مسولیت فکر کرده‎اند که با صرف خرید یک نرم‎افزار و مودم و سوییچ و روتر می‌شود اتوماسیون. حالا SLA چی می‌شود و موقع قطعی مخابرات باید چه کار کرد؛ گور بابای مشتری!
تجربه دیگر وقتی بود که توی یک محضر کارت کشیدم و سیستم از حسابم پ.ل کم کرد ولی تراکنش تکمیل نشد. پول من هم تا دو روز بعد به حسابم بر نگشت. آیا بانک‎ها نباید بهره و جریمه این مدت که پول مشتری در حسابشان می‎ماند را بدهند. به علاوه اگر آن روز معامله من بهم می‎خورد چه کسی ضرر و زیان من را تقبل می‌کرد.
در آخر هم کاش سازمان‎ها و شرکت‎ها به  کارمندانی که با مشتری سروکار دارند آموزش بدهند که آنجا نماینده سازمانشان هستند و نمی‎توانند بگویند به من چه. از همه ناجالب‏‌تر برخورد یکی از کارمندان مخابرات مرزداران بود. وقتی فرمی را از ارباب رجوع - از جمله من - می‎گرفت و ازش می‎پرسیدن که کی انجام می‎شه؛ در حالی که فرم را می‎گذاشت کنار می‎گفت «آهان، کار من تمام شد، بقیه‌اش به من ربطی ندارد.» این جمله‎ایست که احیانا یک کارمند با اغماض بگوییم می‎تواند به رئیسش بگوید نه به مشتری

۱ نظر:

لیلا زائری گفت...

واقعا درد دل بسیاری از ماست