قرار بود کیامهر را ببرم شهر موشها. در اینترنت جسن و جویی کردم و فکر کردم برویم پردیس ملت. اینترنتی دو تا بلیط خریدم و از اینکه پارکینگ را هم میشد از همین پشت اینترنت و با دادن شماره ماشین رزرو کرد کلی ذوق کردم. شب با هم رفتیم اول نیایش. انتظار صف اتوموبیلها را داشتم، البته نه آنقدر که طول کشید تا رسیدیم جلو. دیدم باید از ماشین پیاده شوم. کیامهر هم پیاده شد. حالا بعد از اون صف ماشین یک صف انسانی دیگر دیددیم. فکر کردم اینها آمدهاند حضوری بلیط بگیرند؛ ولی اشتباه میکردم. در واقع شما باید باز تو صف میایستادی تا کارت پارکینگ و بلیط سالن را بگیری! تو این فاصله هم خودم و هم کیامهر که انتظار وایسادن تو هوای آزاد را نداشتیم کلی لرزیدیم و سرما خوردیم و البته به مسوول گیشه هم گفتم که انگار شما معنی اینترنت را نمیدانید و البته او هم مثل خیلیهای دیگر در جواب ارباب رجوع گفت به من ربطی ندارد.
به مسولین این سینما یک راهنمایی میکنم. حتا لازم نیست پول بیشتری خرج توسعه آی تی بکنند. فقط کافی است یک پرینت از کدهای رهگیری و شماره پلاک ماشینها بگیرند و دم در پارکینگ آن را چک کنند. نهایتش برای بلیط سالن یه جا داخل دوباره تو صف میایستیم؛ البته اگه من باز هم بخواهم به این سینما بروم. راستش روی سایتشون پیغام گذاشتم که باید از من عذرخواهی کنند. منتظر تماسشون هستم.
البته این وضعیت جاهای دیگه هم هست. مثلا انتخاب واحد یک دانشگاه اینترنتی هست ولی برای گرفتن برنامه باید حضوری بری دانشگاه تا مسوول مربوط یک پرینت بگیرد و بهت بدهد! یا اگر از خودروسازها ماشین پیشخرید کرده باشید، میدانید که بعد از پرداخت اینترنتی پول باز باید حضوری به یک نمایندگی مراجعه کرده و ضمن تحویل مدارک، فرمهایی را امضا کنید تا خریدتان تکمیل شود.
به این وضع اضافه کنید خدمات شبکهای بسیاری از نهادها و سازمانها را که کافی است یک مشکل در مخابرات منطقه پیش بیاید تا از آن خدمت محروم شوی. من خودم یک بار در نمایندگی بیمه تامین اجتماعی برای تایید نسخههای خاص روبروی داروخانه سیزده آبان با همین مشکل مواجه شدم. خوشبختانه بیمار من اورژانسی نبود، ولی آنجا کسانی بودند که از شهرستان آمده بودند با نسخههای چند میلیونی و بدون پول. روز پنجشنبه بود و بندگان خدا باید تا شنبه صبر میکردند، بلکه به قول متصدیان سیستم وصل شود.
باز وضعیت مشابهی در بیمه ایران شعبه ممتاز تهرانپارس داشتم که چند ساعت معطل شدیم که بلکه باز به قول متصدیان سیستم وصل شود. یعنی یک مشت آدم بی مسولیت فکر کردهاند که با صرف خرید یک نرمافزار و مودم و سوییچ و روتر میشود اتوماسیون. حالا SLA چی میشود و موقع قطعی مخابرات باید چه کار کرد؛ گور بابای مشتری!
تجربه دیگر وقتی بود که توی یک محضر کارت کشیدم و سیستم از حسابم پ.ل کم کرد ولی تراکنش تکمیل نشد. پول من هم تا دو روز بعد به حسابم بر نگشت. آیا بانکها نباید بهره و جریمه این مدت که پول مشتری در حسابشان میماند را بدهند. به علاوه اگر آن روز معامله من بهم میخورد چه کسی ضرر و زیان من را تقبل میکرد.
در آخر هم کاش سازمانها و شرکتها به کارمندانی که با مشتری سروکار دارند آموزش بدهند که آنجا نماینده سازمانشان هستند و نمیتوانند بگویند به من چه. از همه ناجالبتر برخورد یکی از کارمندان مخابرات مرزداران بود. وقتی فرمی را از ارباب رجوع - از جمله من - میگرفت و ازش میپرسیدن که کی انجام میشه؛ در حالی که فرم را میگذاشت کنار میگفت «آهان، کار من تمام شد، بقیهاش به من ربطی ندارد.» این جملهایست که احیانا یک کارمند با اغماض بگوییم میتواند به رئیسش بگوید نه به مشتری
به مسولین این سینما یک راهنمایی میکنم. حتا لازم نیست پول بیشتری خرج توسعه آی تی بکنند. فقط کافی است یک پرینت از کدهای رهگیری و شماره پلاک ماشینها بگیرند و دم در پارکینگ آن را چک کنند. نهایتش برای بلیط سالن یه جا داخل دوباره تو صف میایستیم؛ البته اگه من باز هم بخواهم به این سینما بروم. راستش روی سایتشون پیغام گذاشتم که باید از من عذرخواهی کنند. منتظر تماسشون هستم.
البته این وضعیت جاهای دیگه هم هست. مثلا انتخاب واحد یک دانشگاه اینترنتی هست ولی برای گرفتن برنامه باید حضوری بری دانشگاه تا مسوول مربوط یک پرینت بگیرد و بهت بدهد! یا اگر از خودروسازها ماشین پیشخرید کرده باشید، میدانید که بعد از پرداخت اینترنتی پول باز باید حضوری به یک نمایندگی مراجعه کرده و ضمن تحویل مدارک، فرمهایی را امضا کنید تا خریدتان تکمیل شود.
به این وضع اضافه کنید خدمات شبکهای بسیاری از نهادها و سازمانها را که کافی است یک مشکل در مخابرات منطقه پیش بیاید تا از آن خدمت محروم شوی. من خودم یک بار در نمایندگی بیمه تامین اجتماعی برای تایید نسخههای خاص روبروی داروخانه سیزده آبان با همین مشکل مواجه شدم. خوشبختانه بیمار من اورژانسی نبود، ولی آنجا کسانی بودند که از شهرستان آمده بودند با نسخههای چند میلیونی و بدون پول. روز پنجشنبه بود و بندگان خدا باید تا شنبه صبر میکردند، بلکه به قول متصدیان سیستم وصل شود.
باز وضعیت مشابهی در بیمه ایران شعبه ممتاز تهرانپارس داشتم که چند ساعت معطل شدیم که بلکه باز به قول متصدیان سیستم وصل شود. یعنی یک مشت آدم بی مسولیت فکر کردهاند که با صرف خرید یک نرمافزار و مودم و سوییچ و روتر میشود اتوماسیون. حالا SLA چی میشود و موقع قطعی مخابرات باید چه کار کرد؛ گور بابای مشتری!
تجربه دیگر وقتی بود که توی یک محضر کارت کشیدم و سیستم از حسابم پ.ل کم کرد ولی تراکنش تکمیل نشد. پول من هم تا دو روز بعد به حسابم بر نگشت. آیا بانکها نباید بهره و جریمه این مدت که پول مشتری در حسابشان میماند را بدهند. به علاوه اگر آن روز معامله من بهم میخورد چه کسی ضرر و زیان من را تقبل میکرد.
در آخر هم کاش سازمانها و شرکتها به کارمندانی که با مشتری سروکار دارند آموزش بدهند که آنجا نماینده سازمانشان هستند و نمیتوانند بگویند به من چه. از همه ناجالبتر برخورد یکی از کارمندان مخابرات مرزداران بود. وقتی فرمی را از ارباب رجوع - از جمله من - میگرفت و ازش میپرسیدن که کی انجام میشه؛ در حالی که فرم را میگذاشت کنار میگفت «آهان، کار من تمام شد، بقیهاش به من ربطی ندارد.» این جملهایست که احیانا یک کارمند با اغماض بگوییم میتواند به رئیسش بگوید نه به مشتری
۱ نظر:
واقعا درد دل بسیاری از ماست
ارسال یک نظر