۱۳۸۸ خرداد ۲۱, پنجشنبه

تب داغ انتخابات


زمان: يک روز پيش از انتخابات
مکان: يک شهر در چهل کيلومترى اصفهان با بيش از صدهزار جمعيت
باز هم زمان: يک روز پس از استقبال ۱۲۰ هزار نفرى از خاتمى در ميدان نقش جهان
طرف مصاحبه: يک خانم فرهنگى تازه باز نشسته. همسر ايشان هم يک فرهنگى تازه باز نشسته‌اند. اين خانواده سه دختر دارند، يکى با ليسانس مديريت، يکى با فوق ليسانس کشاورزى و يک دانش آموز تيز‌هوش
موضع مصاحبه و يا در واقع آن‌چه به ايشان مى‌گفتم: اين‌که حتما در انتخابات شرکت کنند
جواب: نه. من تا حالا رأى نداده‌ام و اينها همشون مثل هم هستن
من: ولى اين‌بار فرق مى‌کنه. خيلى مهمه که رأى بديم تا دوباره اين احمدى‌نژاد رأى نياره …
اون هنوز متقاعد نشده
من: نامه‌ى رفسنجانى به خامنه‌اى رو ديديد؟
جواب: نه کدام نامه؟ … مگه چى گفته؟
من: توضيح
جواب: مگه چى بهش گفتن
من: يادآورى مناظره‌اى که گفته مى‌شه پنجاه ميليون آدم ديده‌اند
جواب: کى؟ کجا؟ چى؟
من لابد بايد مى‌گفتم شما همون آبت رو بخور تا من هم به همون FB بازى برسم

هیچ نظری موجود نیست: