قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيم
در باور ايرانيان کهن، آتش ابزار آزمونهای دشوار و وسیله برای اثبات حقانیت و بىگناهى افراد بود. داستان معروف گذشتن سیاوش از آتش برای اثبات بیگناهی خود به کیکاووس، پدرش بيانگر همين اعتقاد است. در واقع دو نوع آزمون ايزدى - وَر (در پهلوی:وَر var؛ در اوستایی: ورنگه varangh) - از سوی داوران برای اثبات راستگویی یا حقانیت کسی برگزیده و به اجراگذاشتهمیشد. ور در میان زتشتیان بر دو گونه بودهاست، ور سرد و ور گرم.
ور گرم با آتش یا روی گداخته به انجام میرسیده است، برای نمونه گذر سیاوش از آتش برای نشان دادن بیگناهی گونهای ور گرم با آتش بود. و نیز ریختن روی گداخته بر سینهٔ آذرپاد مهرسپندان برای اثبات ادعایش هم ور گرم بود. برپایهٔ متنهای زرتشتی خود زرتشت نیز برای نشان دادن درستی ادعایش فرمان داد تا بر سینهاش روی گداخته بریزند. ور سرد نیز عبارت از غوط، ور شدن در آب و خفه شدن و نوشیدن زهر و چون آن است. دیگر شیوههای ور شامل بریدن اندامها، سوراخ کردن تن و دریدن شکم بودهاست.میبایست پس از انجام این آزمون آن کس تندرستیش را بازیابد تا ادعایش ثابت گردد.
به نظر، رسم از آتش پريدن در چارشنبه سورى به نوعى به آزمون آذر فروزان بر مىگردد و مىبينيم که قرآن هم به گذر ابراهيم از آتش به تندرستى، اشاره دارد!
در همين زمينه: انگارههای میتولوژیک و دگر گشتها در آئین چهارشنبه سوری - دکتر محمد علی الستی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر