۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

یک اشتباه


یک نکته جالب تو این سفر، کارکرد حافظه‌ام بود! نمی‌دونم این نشونه بالا رفتن سن است یا کارکرد معمول ذهن. داستان از این قرار بود که در طول سفر با یکی از همکاران هم‌راه بودیم، به خصوص در هتل، سمینار، قطار و … و اون‌ وقت ذهن من در تمام این مدت این دوستم رو تو خاطره‌ام با دوستی قدیمی که سال‌ها پیش خیلی با هم صمیمی بودیم و چند سالی تو خوابگاه با هم زندگی کرده بودیم، جای‌گزین می‌کرد - می‌کنه. جالب این‌که الآن که هر دو از سفر برگشته‌ایم، تصور ذهن‌ام از او هم به همان تصوری که از همکارم داشته برگشته؛ انگار که برای ذهن - یا ذهن من -دوست صمیمی که شبانه روز با هم باشی فقط یکی است …

هیچ نظری موجود نیست: