مدلسازی و تشخیص الگو (Pattern Recognition) نیاز به هوشمندی بالایی دارد، کما اینکه بشر اولیه خیلی دیر توانست الگوهایی مثل اعداد را انتزاع کند. هستند زبانهای بدوی که از مفهوم عدد خالی هستند. به هر حال با گذر زمان سطوح انتزاع عمیقتر و الگوهای پیچیدهتر شناسایی شدهاند. به همین نسبت چون تشخیص الگوی تقویم شمسی به بازه زمانی بزرگتری (سال و فصلها) داشته، دیرتر از الگوی قمری که در بازه کوتاه سیروزه قابل بازیابی بوده، شناخته شده است؛ از اینرو پر بیراه نیست که تقویم قمری را بدویتر از تقویم شمسی بدانیم، ولی بالاخره بشر خیلی پیشتر از دوره مدرن این دو الگو را تشخیص و به مدل انتزاعیتر تقویم دست پیدا کرده و سعی کرده با کبیسهگیری، این دو تقویم را به هم نزدیک کند. تقویم قمری منحصر به اعراب نبوده و درست به دلیل بدوی بودنش اتفاقا عمومیت بیشتری در فرهنگهای قدیمیتر داشته از جمله در میان یهودیها، سرخ پوستها و چینیها و البته همه این اقوام هم دیر یا زود با کبیسهگیری تقویم خود را با الگوی پیچیدهتر سال خورشیدی متناسب کردهاند؛ و اهمیتی هم ندارد که دقت کبیسهگیری قمری یک ماه در سه سال است و دقت تقویم شمسی یک روز در چهار سال. در هر صورت ماه کبیسه تقویم اعراب که گویا دویست سال پیش از بعثت از تقویم یهودیها گرفته بودند نسیء به معنی فراموش شده نامیده میشده است. این ماه کبیسه بعد از اسلام از تقویم عربی حذف شده است و گفته شده که اقدامی فرهنگی بوده در ادامه تغییر قبله از بیتالمقدس به کعبه مکه (در آن دوران شهرهای دیگری هم در شبه جزیره حجاز بودند که کعبه داشتهاند.). در هر حال حذف ماه کبیسه باعث جابهجایی ماههای حرام و احیانا امکان استفاده از یک فرصت مناسب برای پیروزی در جنگی غافلگیر کننده هم شده است. این همه نوشتم که بگویم چرخش ماههای هجری قمری (و نه دیگر تقویمهای قمری) در میان ماههای شمسی لزوما از بیدقتی این تقویم نیست. در ادامه اجازه دهید به موضوع کاملا متفاوتی بپردازم:
شاید در نظامهای حقوقی مدرن، نقش علم در تشخیص جرم شناسایی شده باشد، چیزی که در فقه ما از آن تحت عنوان علم قاضی یاد میشود که در مواردی میتواند مبنای حکم باشد؛ بگذریم که متاسفانه این موضوع میتواند به «تشخیص قاضی» تبدیل و موجب صدور احکام ناعادلانه شود. نکتهای که هست در قوانین فقهی، برای حدود نمیتوان به علم قاضی استناد کرد. فرض کنید مردی به دادگاه شکایت کند که فرزند همسرش از او نیست و خانم به او خیانت کرده است. گیریم که آزمایش دیانای هم نشان دهد که فرزند این خانم متعلق به شوهرش نیست و اتفاقا متعلق به همان آقایی است که مرد ادعای خیانت در موردش میکند. در اینجا با وجود شواهد علمی غیر قابل تردید، مادام که زنای زن با شهادت چهار مرد عادل و یا چهار بار اقرار خود زن ثابت نشود، حد احصان بر زن جاری نمیشود؛ هر چند در خصوص سرپرستی فرزند این امکان هست که قاضی به نتیجه آزمایش دیانای استناد و بر آن اساس حکم براند.
این دو مقدمه به ظاهر بیربط به هم را آوردم که بگویم به من هم به عنوان یک تحصیلکرده مهندسی بر میخورد که برای اعلام ماه رمضان و ذیحجه به جای تکیه بر محاسبات بسیار دقیق تقویمی از ابزار استهلال استفاده میکنند؛ ولی در نظر گرفتن اینکه تقویم قمری کاربردی اعتباری در مناسبات مسلمانان دارد، و تشخیص آن نه علمی که قراردادی است، کمی از سوزش درونم را التیام میدهد. میماند اینکه چه طور بتوانیم بین اعتبارات سنتی (اعم از مناسبات مذهبی مثل شروع ماه رمضان یا رسوم باستانی مثل سیزده به در) و اعتبارات مدرن مثل تعطیلی و برنامهریزی برای کار و تفریح، تناسب برقرار کنیم.