داستان اصحاب فیل را همه شنیدهایم ولی نکتهای که سال گذشته در راستای پروژهی آقای خالقیان توجهام را جلب کرد این بود که در سورهی فیل هیچ صحبتی از کعبه و حتا مکه نشده است. با جستوجوی بیشتر حتا داستان کشته شدن ابرهه را در سال ۵۷۰ میلادی (عامالفیل) در تاریخ معتبر یعقوبی پیدا کردیم که آنجا هم هیچ اشارهای به مکه و کعبه نشده است. در واقع ابرهه یکی از فرماندهان سپاه اریاط نامی است که نجاشی حاکم حبشه برای حمایت از نصرانیهای یمن به آنجا میفرستد. بعدها ابرهه بر علیه اریاط شورش کرده و خود حاکم یمن میشود. سیف بن ذی یزن نامی به قیصر روم پناه میبرد تا با حبشیان بجنگد ولی قیصر به دلیل کیش مسیحی حاکمان یمن او را کمک نمیکند. سیف بعد از آن به دربار خسرو رفت و او لشکری از زندانیان به فرماندهی «وهرز» به جنگ حبشیان در یمن فرستاده و ابرهه را میکشد …
البته از پادشاهان قبلی یمن (که یهودی بودهاند) تبع نامی است که گویا به سرش میزند کعبه را ویران کند ولی پشیمان میشود [۱]
به نظر من شاید این اشتباه [!] از شروع عجیب سورهی بعد باشد که لایلاف قریش. علامه در این مورد مینویسد:
… و مضمون آن نوعى ارتباط با سوره فيل دارد، و لذا بعضى از اهل سنت گفتهاند سوره «فيل» و «ايلاف» يك سورهاند، همچنانكه نظير اين سخن را در باره دو سوره «ضحى» و «الم نشرح» گفتهاند، چون بينشان ارتباطى وجود دارد، و اين نظريه را به مشهور در بين شيعه نسبت دادهاند، و ليكن حق مطلب آن است كه دليلى كه بر آن استناد كردهاند، وحدت را نمىرساند.
براى اينكه دليل اهل سنت روايتى است كه مىگويد: قرآنى را كه ابىبنكعب نوشته بوده بين اين دو سوره و آن دو سوره بسم اللّه نوشته نبوده. و روايتى است از عمرو بن ميمون ازدى كه گفته : من نماز مغرب را دنبال عمر بن خطاب خواندم ، او در ركعت اول ، سوره تين را خواند، و در دوم «الم تر» و «لايلاف قريش» را،بدون اينكه بين آن دو با گفتن بسم اللّه فاصله بيندازد.
و بعضى از روايت اولى پاسخ دادهاند به اينكه معارض است با روايتى كه گفته: در قرآن ابى بن كعب بين آن دو بسم اللّه بوده، و از دومى پاسخ دادهاند به اينكه بر فرض كه روايت درست باشد احتمال دارد راوى حديث بسم اللّه بين آن دو را از عمر بن خطاب نشنيده باشد، و يا عمر آن را آهسته خوانده باشد. علاوه بر اين، روايت مذكور معارض است با روايتى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) كه فرمود: خداى تعالى قريش را بهخاطر هفت خصلت بر ديگران برترى داد، از آن جمله فرمود: و درباره آنان سورهاى نازل شد كه در آن سوره سخن از احدى به جز قريش نرفته است ، و آن سوره «لايلاف قريش» است، (تا آخر حديث ). از همه اينها گذشته رواياتى كه دلالت بر جدايى اين دو سوره دارد، و اينكه بين آن دو بسم اللّه قرار دارد متواتر است.
و اما آنهايى كه از شيعه قائل به وحدت اين دو سوره شدهاند استنادشان به روايتى است كه صاحب مجمع آن را از ابىالعباس از يكى از دو امام بزرگوار امام باقر و امام صادق (عليهما السلام ) نقل كرده كه فرموده : سوره «الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل» و سوره «لايلاف قريش» يك سورهاند.
و نيز روايتى است كه شيخ در تهذيب به سند خود از علاء از زيد شحام روايت كرده كه گفت : به امام صادق (عليه السلام ) نماز صبح را اقتدا كرديم، در نمازش در يك ركعت سوره «والضحى» و سوره «الم نشرح» را خواند … [۲]
بررسیهای زیر تفسیر جدیدی از این سوره ارایه میکند که با واقعیتهای تاریخی نیز سازگارتر است:
در توصیف قلع و قمع اصحاب فیل میخوانیم: و ارسل علیهم طیرا ابابیل. در اینجا ابابیل را به معنی گروه و دسته و جاعت گرفتهاند … شرح مفصلی که در لسانالعرب، ج ۱۳، ص ۵، درباره آن آمده نشان میدهد که لغویان در توجیه آن درمانده بودهاند.
بورتن (pilgrimage, ii, 175) از سرگرد پرایس (price) نامی نقل میکند که گفتهاست واژه ابابیل هیچ ربطی به پرندگان ندارد، بلکه نام بلایی است، و گذشته از آن، این کلمه از ابیلة به معنای «تاول» (vesiche) گرفته شده است. در واقع اشپرنگل خیلی پیشتر در ۱۷۹۴ میان این واژه و بیماری آبله (small ppox) رابطهای را حدس زده بود … این نظریه را روایات موجود که میگوید لشکریان ابرهه به بیماری آبله دچار آمدند و نابود شدند، تأیید میکند؛ اما مشکل، اثبات فارسی بودن آن است، زیرا آبله در زبان فارسی خود دخیل از عربی است و بیتردید از همین آیه گرفته شده است.
کارادوو (penseurs, iii, 398) حدس میزند که اصل واژه فارسی است و میگوید طیرا ابابیل قرائت نادرست تیر بابیل به معنای «تیر بابلی» است که مایهی انهدام لشکر ابرهه گردید … [۳]
تنها موردی که [واژه فیل در قرآن] به کار رفته، در یک سوره قدیمی است که در آن لشکر کشی حبشیان به سرکردگی ابرهه به مکه ذکر شده است. لشکر ابرهه به جیشالفیل معروف بود، زیرا برای اولین بار در تجربه جنگی اعراب بود که فیلان افریقایی برای حمله به کار گرفته شده بودند. بدون تردید قرآن، هنگامی که لشکر ابرهه را اصحاب الفیل میخواند، اصطلاح کاملا معروفی را به کار میبرد.
واژهی فیل اصل ایرانی دارد … در پازند به صورت پیل آمده است، که نمایانگر یک صورت ایرانی قدیمیتر است … واژه فیل در شعر قدیم عربی نیز به کار رفته و لذا بایستی یک واژهی قرض قدیمی باشد …
روسیتی، پس از اشاره به دشواری قبول این امر که فیل بتواند مسافت میان یمن و مکه را طی کند (JA, xieser, vol. xviii, 31)، گمان میبرد که در روایات شفاهی شایع میان اعراب، لشکر کشی ابرهه با لشکر کشی قدیمتری به سرکردگی الفیلاس که نامش به صورت بر روی سکههای اواخر قرن سوم به عنوان یکی از فاتحان حبشی عربستان جنوبی بازمانده - در هم آمیخته شده است. اگر چنین باشد، واژهی فیل در قرآن صورت خراب شده افئیل خواهد بود. [۴]
… از دیرباز دانشمندان به بیگانه بودن واژه [سجیل] پیبردهاند و عمومآ آن را از اصلی فارسی شمردهاند، طبری تا آنجا پیشرفته که اظهار داشته است: و هو بالفارسیة سنگ و گل یعنی اصل فارسی آن سنگ و گل است … این واژه از فارسی میانه مستقیما وارد زبان عربی شده است … [۵]
خالقیان معتقد است واژهی سجیل از سگیل (sgyl) که نام معبد بزرگ شمش (شمس - خورشید) است گرفته شده است. ریشهی این واژه خود مشخص نیست، اما شاید یادآور esangila «اسنگیلا» معبد بزرگ مردوک در بابل باشد … میلیک (Milik, Dedicaces faites … P. 386) sgyl یا sgul را مرتبط با کلمه اکدی sugullu (=رمه، گله) و کلمهی عبری segullal (=دارایی) میداند و عقیده دارد که به عنوان نام معبد بزرگ یا ساختمانی بناشده، کلمه بسیار مناسبی است. [۶]
به این موضوع اضافه کنید روند پیدایش الله در قرآن را، با این توضیح که «الله» پیش از اسلام هم خدای بزرگ قریش بوده [۷] و پیامبر اسلام در آغاز دعوتش را با عنوان کلی «رب» شروع میکند و بعد تا چند سال به تبلیغ «رحمان» خدای بزرگ قبایل ربیعه و قبایل یمنی جنوب عربستان میپردازد.[۸] و بعد از سه سال که به آشکار سازی دعوتش در قریش میپردازد از اسم خاص «الله» برای نامیدن خدای یکتا استفاده میکند. باز خالقیان گمان میکند که رحمان به عنوان اسم خاص که بعدها به عنوان صفت الله به کار میرود، برگرفته از برهمن ایرانیان باشد. نزدیکی و سلطهی ایران به یمن این گمان را تقویت میکند و به نظر من داستان فیل بیشتر از این ایدهی یکتا پرستی است که حمایت میکند - در برابر دینهای تحریف شدهی یهودی و نصرانی شبه جزیرهی عربستان آن روز.
[۱] تاریخ یعقوبی - ترجمه محمد ابراهیم آیتی - انتشارات علمی و فرهنگی - جلد ۱ - صص ۲۴۰ - ۲۴۴
[۲] ترجمه تفسیر المیزان - جلد ۲۰ - ص ۶۲۶
[۳] آرتور جفری - واژههای دخیل در قرآن مجید - ترجمه دکتر فریدون بدرهای - انتشارات توس، چاپ دوم ۱۳۸۶، صص ۱۰۰- ۱۰۱
[۴] همان - صص ۳۲۴ – ۳۲۵
[۵] همان - صص ۲۴۵ - ۲۴۶
[۶] دین مهر در جهان باستان - انتشارات توس - ص ۱۹۲
[۷] الله جاهلیت اگرچه خالق جهان است اما رب یگانه نیست. او همچنین سه دختر به نامهای لات، منات و عزی دارد. مردم رو به روی هبل میایستادند و برای الله نماز میخواندند. برای توضیح بیشتر به الاصنام مراجعه کنید.
[۸] رحمان نه تنها در آفرینش یکتا است که رب و پروردگار یگانه نیز هست و فرزندی ندارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر