۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

نتيجه اخلاقى


با وجود تمام تحريم‌ها، گاهى بعضى سريال‌هاى تلويزيون را مى‌بينيم. مثلا ديشب با وجود اين‌كه دير از سر کار برگشتم خانه، به خاطر ديرپخش (!) سريال ماه‌رمضانى پنج‌ستاره يا ستاره پنجم يا يک هم‌چون چيزى (گويا به خاطر پخش مستقيم مسابقه فوتبال بوده که به خاطر آن از خير اذان موقع افطار هم گذشته‌اند ولى بعد از فوتبال سخنرانى تلويزيونى آخوند مربوطه را فراموش نکرده‌اند) توفيق اجبارى ديدن اين سريال را پيدا کردم (همين الآن ويرايش يک گزارش مفصل را تمام کرده‌ام و مى‌دانم اين چند خط چقدر روى اعصاب يک ويراستار مى‌رود ولى باور کنيد چاره‌اى ندارم؛ مگر اين‌که اصلا ننويسم!)

خلاصه اين‌که نتيجه اخلاقى اين قسمت اين بود که يک آدم خوب اگه لازم باشه مى‌تونه و چه بسا بايد آدم بده را ببرد شکنجه‌گاه - من اصرارى ندارم که ياد کهريزک بيفتيد - و آن‌جا بدهد اراذل و اوباش اونقدر اون رو بزنند تا به دزدين بچه اعتراف کنه! آدم خوبه همه کارهاى بد را سپرده دست اراذل و اوباش و اون‌ها خودشون مى‌دونند که موقع بردن آدم بده يعنى همون معتاده، بايد سرش رو تو گونى بکنند تا شکنجه‌گاه لو نره وگرنه چه سياه‌چالى؟ چه استانداردى؟!

هیچ نظری موجود نیست: