۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

مغز مصنوعی

نمی‌دونم داستان این زن چینی یادتون هست یا نه. شنیدن این‌که کسی یک یا سه کلیه داره یا قلبش سمت راست سینه‌اش هست شاید برای بعضی‌ پذیرفتنی باشه ولی این‌که کسی با نصف مغز زندگی سالمی داشته باشه شاید عجیب به نظر برسه، ولی این‌طور نیست. آشنایی ابتدایی با مغز و اعصاب برای این کافیه که خیلی از شنیدن این خبر تعجب نکرده باشید. در واقع دو نیم‌کره مغز تا حدود زیادی پشتوانه هم هستند. ما مهندس‌ها هم قسمت‌های مهم و حیاتی سامانه‌ها را به صورت redundant می‌سازیم. مثلا کارت‌های کنترلی یک مرکز تلفن همه دوتا دوتا هستند ولی مثلا کارت مشترکان نه …

درست است که در انسان دست کم در مورد بخش‌هایی از مغز که مربوط به گفتار و شنوایی است این redundancy  به طور کامل رعایت نشده و دونیمه چپ و راست به کارهای جداگانه گماشته شده‌اند ولی در همین مورد هم اگر آسیبی به خصوص در سن پایین به یک طرف وارد بشه، طرف دیگر وظایف آن‌را به عهده می‌گیره و به تعبیر مهندسی نیمه دوم train  می‌شه. بنابر این دو نیم‌کره را می‌توان مثل دو دو دستگاه کاملا مشابه فرض کرد که backup هم هستند. اگر یکی از دو طرف آسیب بیبینه مادام که طرف دیگه سالم بمونه شخص می‌تونه به زندگی عادی خود ادامه بده (آسیب قسمت‌های مربوط به گفتار را به سنین پایین محدود کنید) با پیشرفت پزشکی و مهندسی می‌توان انتظار داشت که زمانی فرا برسد که آن نیمه آسیب‌ دیده هم سر فرصت بهبود پیدا کند. در حالت extreme فرض کنید، یک نیم‌کره به هر دلیل - ولو مثل زن چینی به طور مادرزاد - به طور کامل حذف بشود و با یک نیم‌کره مصنوعی - شاید سیلیکونی و یا کوانتمی - جای‌گزین بشود ( مطمئن هستم که استبعادی در این مورد نخواهید داشت، به هر حال زمانی ایده قلب مصنوعی به همین اندازه خیال‌پردازانه بوده)
این نیم‌کره با رشته‌هایی به نیم‌کره سالم باقی‌مانده متصل می‌شود و فرصت کافی برای learning دارد. از بد حادثه بیمار با آن نیم‌کره طبیعی‌اش را هم از دست می‌دهد، منتها بعد از این‌که نیم‌کرده مصنوعی به طور کامل train  شده. جراحان و مهندسان ما باز دست به کار می‌شوند و یک نیم‌کره مصنوعی دیگر را جای‌گزین نیمکره طبیعی اکنون معیوب می‌کنند و باز به دستگاه فرصت می‌دهند که learn کند. نتیجه آیا یک من مصنوعی نیست؟

هیچ نظری موجود نیست: