«اين دبيرستان در طول ۸ سال دفاع مقدس بيش از ۲۳۰ شهيد دانشآموز تقديم اسلام و قرآن نموده و رتبه اول را از اين نظر در کشور دارا مىباشد»
بعد از بيش از بيست سال گفتم سرى به دبيرستان محل تحصيلم بزنم، اگرچه در يک روز تعطيل. ظاهر مدرسه که خيلى فرق کرده بود؛ نمىدونم، شايد حافظه من درست يارى نکرد … ولى مضمون اين پارچه نوشته را بىشک مىدانستم. آن سالها در ورودى سالن مدرسه دو تابلو روبه روى هم بود، يکى هرکه شهيد مىشد عکسش را در آن مىزدند مثل ياسر رستمي نوه آيتالله منتظرى، احمد خيرى دوست مشترک من و ياسر، مهدى شاهسوند و … تابلوى روبه رو عکس ماها را در بر مىگرفت که دانشگاه قبول شده بوديم: مهدى زائرى - الکترونيک شريف!
من سال ۶۸ از اين دبيرستان ديپلم گرفتم و دانشگاه قبول شدم، يک سال بعد از پايان جنگ. آن موقع هنوز تابلوى قبولىهاى دانشگاه عکسهاى کمترى از تابلوى شهيدان مدرسه داشت!
بعد از بيش از بيست سال گفتم سرى به دبيرستان محل تحصيلم بزنم، اگرچه در يک روز تعطيل. ظاهر مدرسه که خيلى فرق کرده بود؛ نمىدونم، شايد حافظه من درست يارى نکرد … ولى مضمون اين پارچه نوشته را بىشک مىدانستم. آن سالها در ورودى سالن مدرسه دو تابلو روبه روى هم بود، يکى هرکه شهيد مىشد عکسش را در آن مىزدند مثل ياسر رستمي نوه آيتالله منتظرى، احمد خيرى دوست مشترک من و ياسر، مهدى شاهسوند و … تابلوى روبه رو عکس ماها را در بر مىگرفت که دانشگاه قبول شده بوديم: مهدى زائرى - الکترونيک شريف!
من سال ۶۸ از اين دبيرستان ديپلم گرفتم و دانشگاه قبول شدم، يک سال بعد از پايان جنگ. آن موقع هنوز تابلوى قبولىهاى دانشگاه عکسهاى کمترى از تابلوى شهيدان مدرسه داشت!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر