نمیتونم خوشحالیام رو از نتیجه ماجرای زنجان کتمان کنم، ولی این دلیل آن نمیشود که به اخلاقی و قانونی بودن آنچه گذشت فکر نکنم. با آنچه از اینطرف و آنطرف سراغ داریم باور کردن ادعای دانشجویان سخت نیست که باور نکردنش نامعقول است. اما به هر حال این وسط شیطنتی -دستکم- رخ دادهاست، به خصوص که چند روزی پیش از آن تشکلی -لابد به نا حق- لغو مجوز شده است. بحث بر سر این است که در یک سیستم مدنی روال رسیدگی به چنین ماجرایی آنچه گذشت نیست! لابد اگر شیطنتی هم بایستی برنامهریزی میشد از سوی دستگاه قضایی باید میشد. به هر حال آن استاد در دام افتاده هنوز متهم بود که فیلماش شهره خاص و عام شد. اما از دیگر سو لابد آن دانشجویان هم اعتمادی به آن سیستم قضایی ندارند که خود دست به کار شدهاند. هر چند من از نتیجه بیمناکام - که نتیجه یک رفتار غیر مدنی نمیتواند به سیستم مدنی منجر شود - ولی اگر آن بیاعتمادی شکل گرفته و نهادینه شده باشد جز این انتظاری نباید داشت؛ جز اینکه بگردیم و عامل این بیاعتمادی را پیدا کنیم.
وقتی هر فعالیت صنفی هرچند کوچک و منطقی -از جمله تشکیل جلسهای صنفی در اعتراض به پایین بودن دستمزدها و با استناد به واقعیتهای ملموس زندگی در جامعه- با تهدید و ارعاب پاسخ داده میشود و وقتیکه درخواست قانونی داشتن نماینده صنفی مطرح میشود، نمایندهای از بالا به جای آن معرفی میشود؛ جز اینگونه پیآمدها را نباید انتظار داشت. متأسفانه در جامعه ما فعالیت صنفی را یا دانشجویی میدانند یا کارگری و شأن مهندس جماعت را از آن دور میدانند؛ غافل از اینکه در کشورهای پیشرفته حتا استادان دانشگاه هم تشکلهای صنفی دارند که در ازای تورم ۴ درصدی ۴/۷ درصد افزایش حقوق میگیرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر