بخش دوم
بخش اول
کارل بوهلر سه کارکرد مهم برای زبان برمیشمرد:
۱- کارکرد بیانی به عنوان نشانههایی از شرایط درونی موجود زنده:
یک حیوان ممکن است حال خود را با بعضی صداها یاحرکتهایی بیان کند که در چهره یا دم خود ایجاد میکند؛ حتا اگر حیوان دیگری آنجا نباشد تا به این حرکتها واکنش نشان دهد. اما اگر باشد و واکنش نشان دهد، این حرکتهای بیانی به سیگنال تبدیل میشوند:
۲- کارکرد اعلامی:
احتمالا یک کارکرد علامتی است و اگر متقابل باشد، به ارتباط بین حیوانها تعبیر میشود.
۳- کارکرد بازنمایی که به طور مشخص ویژه انسان است و شامل گزارههایی برای توصیف یا بازنمایی واقعیتهاست. آنچه برای زبان انسان جنبه تعیینکننده دارد این است که میتواند واقعیتها را توصیف کند و اینکه چنان گزارههای توصیفی ممکن است درست یا غلط باشند.
بوهلر معتقد است که کارکرد عالیتر همیشه با کارکرد پایینتر همراه است.
پوپر وظیفه چهارمی را هم برای زبان قایل است:
۴- کارکرد برهانی که مستلزم پیشفرض کارکرد توصیفی است: برهانها درباره توصیفها صورت میگیرد و به انتقاد توصیفها از دیدگاه اندیشههای تنظیمی حقیقت میپردازد.
در واقع این کارکردهای بالاتر زبان هستند که با حذف اندیشهی خطا از حذف حامل خطا پیشگیری میکنند. جنگ به سادگی عقبگرد در روند تکامل است و ریشهی آن ناکارا دانستن زبان است، اینکه معتقد باشیم ترجمه بین دو زبان - دو نظریه - گاه غیر ممکن است. اینکه بگوییم ملحدان زبان مؤمنان را نمیفهمند.
ادامه دارد …
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر