۱۳ آبان سالروز به خاک و خون کشيده شدن رأىهاى دانشآموز به دست رژيم ستمشاهى، چند تا از اون رأىها رو ديدم. يکى به جرم داشتن شال سبز شلاق مىخورد (با اينکه هم هوا سرد بود و داشتن شال توجيه داشت و هم رئيس پليس گفته بود رنگ سبز نشان اهل بيت است و جرم نيست) يکى ديگر را به جرم گفتن يا حسين، گرفته بودند. عدهاى را که مىگفتند اللهاکبر با باتوم مىزدند! اگر نبود که صداى اذان از مأذنه مىآمد و مثل مسافران از فضا آمده بودى فکر مىکردى که اينجا حکومت، حکومت کمونيستهاست، نيست که چاوز و چين و روسيه هم ازشون حمايت مىکنند. شايد هم فکر مىکردى که صدا از مسجد ضرار مىآيد!
يکى از رأىها را پليس گوشهاى گير انداخته بود و به پاهايش مىزد. ديگرى را بر فرق سرش! دخترک قش کرد. پسرکى آمد که کمکش کند. مردک موهايش را گرفت. او را هم زد. کسى مىگفت اين حکومت على است که مىگفت اگر خلخال از پاى زن يهودى در آورند …
و اينک ۱۶ آذر سالروز به خاک افتادن سه رأى خونين دانشجو، در پيش است …
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر