وبگردی
- روشنفکری دینی و مسئلهی فقر
- متن قرآن و ماتن قرآن
- مجتهد شبستری و حجیت مفروضات خداناباوران در مقام فهم قرآن
- روایت محمد ارکون از سرگذشت خویش
- خدا و انسان در گودر
- چرا ما بینهایت احمق هستیم؟
- دموکراسی دیجیتال
- دانلود ترجمه فارسی کتاب «منشأ انواع» اثر چارلز داروین
- نظریه به زبان ساده
- تاملات خیابانی: نقد پوپر در فضای شهری
- تولد، غیبت و ظهور منجی در "اصول کافی" (۲)
- تأملی در بازنمایی رسانهای بتوارههای امروزی
- تولد، غیبت و ظهور منجی در اصول کافی (۱)
- سومین ناقل تکامل انسان چیست؟
- نظریات مرتبهبالاتر دربارۀ آگاهی
- اسلام استوایی
- ابن سینا "دوآلیسم" را قبل از دکارت مطرح کرده بود
- Neurosynaptic Chips for Cognitive Computing
- صدرالمتألّهین و عشق به زیبارویان
- از ارواح گذشتگان تا یهوه خدای
۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه
راستى و خدا
براى کسى که پيش از اين نظريه صدق تارسکى را پذيرفته، سخت است که اعتراف کند تازگىها دارد به اين فکر مىکند که انگار نيچه هم بد نمىگفته:
«یک باور، هر قدر هم که برای حفظ یک نوع ضرورت داشته باشد، هیچ ربطی با صدق و حقیقت ندارد … صدق، آن نوع خطاست که بدون آن یک گونه حیاتی خاص نمیتواند زندگی کند. ارزش حیات [است که] نهایتا تعیینکننده است.» «ارادهی معطوف به قدرت»
از اين سختتر اينکه نظريه صدق نيچه را پوپرى تفسير کنى: درست يعنى آنچه انتظار ارگان زنده را برآورده مىكند و نادرست يعنى آنچه باعث مرگ آن مىشود!!
مگر اينکه «صدق» را همراه «آگاهى» معنى کنى؛ که با توجه به «زبان» چندان هم بىربط نيست. منتها اگر آگاهى را يک محصول جانبى تکامل بدانيم، در مورد «صدق» چه مىتوان گفت؟ اگر آگاهى نباشد، آيا از صدق چيزى جز همان که نيچه مىگفت باقى مىماند؟ در اين صورت نمىتوان از صدق خدا هم سخن گفت. حيات خدا را چيزى تهديد نمىکند که نادرست باشد، يا درستتر اينکه بگوييم، خدا انتظارى ندارد که چيزى آنرا برآورده کند تا درست باشد! در واقع حتا «حيات خدا» هم با مفهوم ما از «حيات» متفاوت است …
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر